آدرینآدرین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

دنیای فرشته کوچک ما

بازیهای آدرین

آدرین کوچولو الان دیگه فوتبال بازی میکنه وقتی رو صندلیت میشینی مامان توپ زنگوله دار رو میذاری جلوی پات تو با تشویق مامان پرتش میکنی پایین . یه خرس کوچولو داری هر چی بزنیش میاد سر جاش تو رو به پهلو میخوابونم و تند تند به خرس کوچولو ضربه میزنی . یه وسیله ای از صنایع دستی هند داریکه ٦ تا فیل زنگوله دارن اون را آویزون میکنم بالا سرت با شدت و سرعت فراون تند تند میزنی به این فیلهای کوچولو بینوا. هر روز مامان کتاب قصه برات میخونه شکل کتابها رو نشونت میده . کتاب تقویت هوش رو با هات کار میکنه. بابایی میبرتت حمام میذارتت توی وان خودتبعد از ده دقیقه که ترست ریخت توی آب دست و پا میزنی و با بابایی بازی میکنی. یه جغجغه با یه کیسه های که صدا...
12 بهمن 1390

چند نکته مادرانه

مامان باباهای عزیز سالهای طلایی فرزنداتون رو از دست ندید سالهای طلایی از ٠ تا ٣ سالگی است . سالهایی که میلیونها سلول مغزی توی مغز نوزاد است که با نزدیک شدن سن نوزاد به سه سالگی این سلولها رفته رفته میمیرند که با تحریکات مختلف و کار با نوزاد میتوان در کمتر شدن از بین رفتن سلولها کمک کرد. حتی با تحریکات قبل از تولد نوزاد از ٥ ماهگی.مثلا موزیکهای شاد با تم ملایم گوش دادن مثل انواع سمفونی موزیک موزارت که در موقع تولد هم میتواند به رشد هوشی نوزاد کمک کند . لمس کردن شکم و نوازش دادن شکم انداختن چراغ قوه روی شکم و خاموش و روشن کردن آن. صحبت کردن زن باردار باجنین صحبت کردن پدر یا اطافیان با جنین. تا میتوانید و فرصت دارید مطالعه کنید و از تجربی...
12 بهمن 1390

قهقه زدن آدرین

عزیز دل مامانی یه بار آخرهای دو ماهگی برای مامانت قهقه زدی ولی دیگه تکرار نشد تا پریروز چند بار برام قهقه زدی داشتم از خوشحالی غش میکردم جیگرم . امروز بلندت کرده بودم و از بالای سرم داشتم تکونت میدادم با قهقه من قهقه میزدی ای جوووووووووووون. دیروز رفتیم خونه مادربزرگ افسانهخیلی ازت تعریف کردند گفتند عجب پسر خوش اخلاقی به به به به ...
8 بهمن 1390

قهقه زدن آدرین

عزیز دل مامانی یه بار آخرهای دو ماهگی برای مامانت قهقه زدی ولی دیگه تکرار نشد تا پریروز چند بار برام قهقه زدی داشتم از خوشحالی غش میکردم جیگرم . امروز بلندت کرده بودم و از بالای سرم داشتم تکونت میدادم با قهقه من قهقه میزدی ای جوووووووووووون. دیروز رفتیم خونه مادربزرگ افسانهخیلی ازت تعریف کردند گفتند عجب پسر خوش اخلاقی به به به به ...
8 بهمن 1390

قهقه زدن آدرین

عزیز دل مامانی یه بار آخرهای دو ماهگی برای مامانت قهقه زدی ولی دیگه تکرار نشد تا پریروز چند بار برام قهقه زدی داشتم از خوشحالی غش میکردم جیگرم . امروز بلندت کرده بودم و از بالای سرم داشتم تکونت میدادم با قهقه من قهقه میزدی ای جوووووووووووون. دیروز رفتیم خونه مادربزرگ افسانهخیلی ازت تعریف کردند گفتند عجب پسر خوش اخلاقی به به به به ...
8 بهمن 1390

قهقه زدن آدرین

عزیز دل مامانی یه بار آخرهای دو ماهگی برای مامانت قهقه زدی ولی دیگه تکرار نشد تا پریروز چند بار برام قهقه زدی داشتم از خوشحالی غش میکردم جیگرم . امروز بلندت کرده بودم و از بالای سرم داشتم تکونت میدادم با قهقه من قهقه میزدی ای جوووووووووووون. دیروز رفتیم خونه مادربزرگ افسانه خیلی ازت تعریف کردند گفتند عجب پسر خوش اخلاقی  به به به به   ...
7 بهمن 1390
1